بازرترین تمهید کورئیدا در فیلمنامه، بازی با اسامی است. بهعنوان مثال وقتی یوری به جمع این خانواده میآید و آنها تصمیم میگیرند که او را نگه دارند، نام او را لین میگذارند. یا حتی متوجه میشویم آکی نام خواهرش را روی خود گذاشته است. اوسامو در اعترافات پایانی فیلم نام دیگری داشته است. این اسامی تاکیدی بر دوگانه بودن زندگی آنهاست. یا در رویکردی دیگر، کورئیدا در چندین نما، از انعکاس تصاویر این خانواده در آینه استفاده میکند. گویی هر آنچه از زندگی این آدمها میبینیم، وجه دیگری داشته است که آن را ندیدهایم. نمیدانیم کدام خانواده هویت واقعی آنهاست. خانوادهای که از آن بیرون آمدهاند یا خانوادهای که در حال حاضر دارند؟
وقتی نوبویو در ساحل به مادربزرگ میگوید: «گاهی اوقات بهتره که خانواده خودت رو انتخاب کنی»، مادربزرگ در جواب میگوید: «البته اگر توقعی نداشته باشی» و سپس به زیبایی نوبویو اشاره میکند که شاید شایسته انتخاب بهتریست. این دو دیالوگ واکنش ما را نیز نسبت به این خانواده دوگانه میکند.